نقش آموزش های علمی، فنی و حرفه ای ر صنعت آسانسور


نقش آموزش های علمی، فنی و حرفه ای  ر صنعت آسانسور

عباس حقیقی

 

همگی در این مضوع مهم اتفاق نظر داریم که کلید پیشرفت و عقب ماندگی یک جامعه در دست انسان های آن جامعه است .

 آنچه جوامع پیشرفته صنعتی را از جوامع در حال توسعه متمایز می کند ، کیفیت انسان هاست . امکاناتی چون دانشگاه ها ، آزمایشگاه ها ، پژوهشکده ها ، صنایع و فناوری های پیشرفته همگی ساخته دست و ذهن بشر هستند .

بیاد داشته باشیم بعد از جنگ دوم جهانی ، متحدین ، شامل آلمان و ژاپن ، با خاک یکسان شدند . زیرساخت ها ، جاده ها ، خیابان ها ، مدارس و دانشگاه ها ، کارخانه ها و بیمارستان ها ، همه و همه تقریبا منهدم شدند . در فاصله پایان جنگ در سال 1945 تا اواسط دهه 60 میلادی ، آلمان و ژاپن دوباره بصورت قدرت های اقتصادی و صنعتی دنیای پیشرفته سر از خاکستر جنگ برآوردند و یک دهه بعد دوباره الگوی پیشرفت و توسعه شدند . چرا ؟

زیرا جنگ ساخته دست این جوامع را نابود کرد ولی فرهنگ و دانش در ذهن های مردمان آن جوامع زنده بود و فقط کار و تلاش بیشتری لازم بود که ریشه در فرهنگ، ایمان، باورها و اعتماد بنفس ملی این کشورها داشت .

توضیح بیشتری لازم نیست و این نکته مهم جای بحث و تفرقه ندارد . آموزش و پرورش کلید پیشرفت و موفقیت این جوامع است. در گام اول و بسیار مهم تربیت، فرهنگ خانواده با هر آنچه در چنته داشته برای پرورش کودکان این

جوامع زحمت کشیده و آنان را بصورت آماده برای آموزش های فنی و حرفه ای و علمی تحویل جامعه می دهد و از این نقطه به بعد ، نقش جامعه ، به ویژه دولت و نهادهای اجتماعی پررنگ می شود و ادامه این آموزش در مدارس و دانشگاه ها

پی گرفته میشود و این نقطه ، همان جایی هست که بحث امروز ما در این نوشته است: آموزش های علمی، فنی و حرفه ای

 ارائه شده توسط نهادهای آموزشی جامعه .

اجازه دهید به کوتاهی نظر خود را در باره آموزش بیان کرده و سپس به صنعت خودمان سرکی کشیده و اوضاع را ارزیابی نماییم.

آموزش های بعد از ابتدایی و متوسطه ، اساسا دو هدف را دنبال می کنند :

تربیت نیروهای دارای توانایی های فنی و حرفه ای در همه رشته ها برای ورود به بازار کار

تربیت نیروهای متخصص و علمی برای تولید و گسترش دانش های پایه، کارهای پژوهشی در زمینه های علمی جدید، ادامه پژوهش ها در زمینه رشته های موجود و تربیت نیروهای متخصص حرفه ای رتبه بالا مانند پزشکان و محققان ، دانشمندان رشته های فنی، اساتید دانشگاه ها

توجه داشته باشیم که این دو شاخه از هم جدا و بی ربط به هم نیستند و هر دو شاخه در واقع به هم وابسته و نزدیک هستند و آنچه آن ها را از هم جدا می کند ، نگرش آموزشی درازمدت در خصوص این رشته ها و شاخه هاست .

آموزش های شاخه یک ، کوتاه تر ، عملی تر و عینی تر بوده و نیازهای عام و گسترده بازار کار را تأمین می کنند و آموزش های شاخه دو ، طولانی ، تئوریک ، زمان بر ، پرهزینه تر و سخت تر بوده و یک بررسی نشان داده است که در جوامع پیشرفته ، از هر 10 نفر ، بین 7 تا 8 نفر در زمینه آموزش های فنی و حرفه ای و 2 تا 3 نفر در شاخه دانش محض و حرفه های تخصصی آموزش می بینند .

در جوامع پیشرفته ، معمولاً به ازای یک مرکز آموزشی شاخه دو ، 4 تا 5 مرکز آموزش فنی و حرفه ای وجود دارد . بسیاری از شرکت های بین المللی آموزشکده های خود را داشته و نیروهای خود را تربیت می کنند . دوره آموزش فنون منشیگری شرکت Bosch آلمان ، 2 سال است و اگر استخدام شونده مدرک فنی و حرفه ای منشیگری و اداری را نداشته باشد ، باید این دوره را طی کند و شرکت بوش راسا هزینه زیادی برای آموزش نیروهایش صرف می کند .

آنچه که ما سال هاست از آن غافل شده ایم ، آموزش های فنی و حرفه ای است . در دهه های 40 و 50 شمسی ، تعداد زیادی هنرستان فنی و انستیتو تکنولوژی در کشور تأسیس شد و این آموزشگاه ها معمولا در دوره های 2 ساله نیروهای فنی و حرفه ای لازم برای صنایع را تربیت می کردند ، صنایع گوناگون مانند نساجی ، نفت ، ساختمان و سد و ... مراکز آموزشی خود را داشتند و نیروهای آموزش دیده در این آموزشکده ها ، نیروهایی مسلط به کار و ماهر بودند که به راحتی جذب بازار کار شده و نیازی به آموزش مجدد آن ها نبود .

این روند در حال گسترش بود که به ناگهان متوقف شد و جای خود را به مرکز دانشگاهی خصوصی با سطح آموزشی بسیار پایین داد که تنها هدفشان تولید در آمد برای خود با فروش مدرک لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا بود و متأسفانه این رویه طی 20 ساله گذشته بسیار هم توسعه یافته تا جایی که امروز یک فرد می تواند بدون امتحان ورودی و با حداقل سواد و دانش وارد یکی از این به اصطلاح دانشگاه ها یا مراکز علمی و کاربردی شود که بیشترشان در ساختمان های مسکونی 3-4 طبقه با حداقل امکانات آموزشی و آزمایشگاهی دانشجو تربیت می کنند و عموم این فارغ التحصیلان با حداقل دانش و تخصص، مدرک به دست دنبال کار می گردند در حالی که عموما ( تکرار می کنم عموما و نه همگی )

کمترین دانش فنی، اطلاعی از رشته ای که مدرک دریافت کرده اند را ندارند و متأسفانه با داشتن مدرک مهندسی و لیسانس و فوق لیسانس ، حاضر به انجام کارهای میدانی ، عملی و کارگاهی در کارخانجات نیستند و حتما باید پست و میزی در خور و شان مدرک خود داشته باشند.

بگذارید از تجربه خود در یکی از شرکت های بزرگ آسانسور آلمان گفته و از برنامه تربیت و آموزش نصاب آن ها

مثال بیاورم . در این شرکت، مردان دارای دیپلم دبیرستان یا هنرستان فنی پذیرش شده و در یک دوره 2 ساله

( 4 ترم) آموزش می بینند . ترم یک ، کارگاه مکانیک است .

 آشنایی و کار با ابزار برقی و دستی مکانیک مانند پیچ گوشتی تا انبردست و اره دستی و برقی ، ساخت قطعات کوچک مکانیکی مانند یک براکت یا پشت بند یا یک چکش از یک قطعه فلز با ابزار دستی مانند سوهان و گیره و .. ، مکانیک پایه ، آموزش های دقیق اندازه گیری و اندازه خوانی ، کار با انواع و اقسام وسایل اندازه گیری از متر تا کولیس ، شاقول و تراز و نقشه کشی و نقشه خوانی ساده مکانیکی .. هر آنچه مربوط به کار عملی مکانیکی است . در ترم 2 ، کارگاه برق پذیرای آموزش آن هاست . اصول پایه برق ، فرمول های اولیه و کاربردی مهم ، کار با دستگاه های برقی و ابزار برقی ، برخی محاسبات ساده ، نقشه خوانی و نقشه کشی برقی ساده ، به نحوی که در پایان ترم ، باید بتوانند با یک نقشه برقی داده شده ، یک تابلو برق نسبتاً ساده مونتاژ نمایند .

در ترم 3 ، اصول اولیه و پایه نصب ، اصول کار آسانسور بصورت عملی ، نکات مهم در خصوص نصب ، برنامه ریزی و زمان بندی نصب ، و تکنیک های مربوطه ، اصول ایمنی و تجهیزات ایمنی و ابزار و تکنیک های نصب و مسائل مشابه به آنها آموزش داده می شود . در ترم چهار و پایانی ، دانشجو به یک نصاب دارای مجوز شرکت معرفی شده و ایشان در تیم نصب ، آموزش های لازم نصب آسانسور و راه اندازی آن را یاد می گیرد و پایان دوره زمانی است که رئیس تیم نصب به آن ها گواهی مهارت بدهد . یعنی نصاب آلمانی طی یک دوره 2 ساله و بصورت عملی در کارگاه های آموزشی مجهز و زیر نظر اساتید و مدرسان با تجربه آموزش های فنی و حرفه ای را طی می کند و اگر نتواند از پس این امتحانات و آزمون ها بر بیاید ، اخراج می شود بدون آنکه کسی بر هزینه های انجام شده تأسف بخورد .

ولی در صنعت ما هر گاه نامی از آموزش آسانسور می آید ، متأسفانه فقط آموزش سمینارمانند 2 روزه داریم که

 فرمول های کشش و سایر فرمول های ریاضی پیوست استاندارد آموزش داده میشود ، فرمول هایی که می توان آن ها را امروزه در هر نرم افزار ساده و معمول آسانسوری پیدا کرد و بسیار هم جامع تر و کامل تر . این آموزش ها اساساً فقط در طراحی پایه آسانسور ( توان موتور ، نوع ریل و بکسل و زاویه کشش و ... ) کاربرد داشته و کافی است در هر شرکتی یک یا دو نفر از این فرمول ها اطلاع داشته باشند و البته بی جا نیست بگوییم در آخر کار هم معمولا با مداخله بازرس ، سری محاسبات ارائه شده از طرف ایشان در پرونده بازرسی جای می گیرد و جالب تر اینکه تمام این ها نیز پس از انجام نصب و راه اندازی ( و نه پیش از آن ) انجام می شود و انسان را یاد شیطنت های زمان مدرسه و دانشگاه می اندازد که با تغییر اعداد و داده های ورودی بالاخره جواب لازم و مطلوب معلم را در می آوردیم و معلم بیچاره که نمی توانست صحت و سقم کار ده ها دانشجو را یک به یک کنترل کند، به ناچار به همه آن ها نمره میداد .

مقصودم از تمامی این نوشته این است که راه نادرست را میرویم . آموزش های تئوریک لازم هست ولی کافی نیست .

آن راهی را می رویم که سیستم آموزش عالی معیوبمان می رود . بجای آموزش های لازم فنی و کاربردی و البته اصول پایه آسانسور در قالب یک دوره هنرستانی 2 یا حتی 1 ساله ، داریم همان فرمول های همیشگی را به خورد دانشجوها و آموزش گیرندگان می دهیم .

در دنیای امروزه که میزان فشار و سفت بودن یک پیچ یا مهره در مجموعه براکت ریل اهمیت داشته و باید با گشتاورسنج کنترل شود ، در دنیایی که داشتن مهارت نقشه خوانی برقی و اصول پایه برق ، مهارت های اندازه گیری و ... در صنعت آسانسوربسیار حائز اهمیت است ، راه ساده تر را که آموزش تئوری یک مشت فرمول است ، انتخاب نکنیم . لازم است به موضوع بسیار جدی نگاه کنیم . لازم است در هر رسته ای " به میزان و تناسب لازم و منطقی " نیرو تربیت کنیم . لازم است به ازای تربیت یک نفر مدیر فنی و طراح ، حداقل 6 نفر نصاب و کمک نصاب آموزش دیده و

باسواد ، 8 نفر تکنیسین نگهداری و تعمیرات و دو نفر نیروی اداری و پشتیبانی خاص صنعت تربیت کنیم .

راهی که می رویم هم ساده و هم ارزان است ( بدون نیاز به فضا و تجهیزات و .. ) و هم مقبولیت بیشتری نزد دانشجوها و کارآموزها دارد ( کلمات پرطمطراقی چون طراحی و مدیریت فنی و .. ) و در نتیجه به وضعیت امروزه دچار شده ایم که تقریباً در هیچ شاخه مهمی از صنعت ، نیروهای آموزش دیده و با سواد اجرایی و میدانی نداریم .

بسیار دیده ایم که نصابان و تکنیسین ها شناخت و دانشی از جزییات و اهمیت ارتینگ ندارند ( از آهنکشی استفاده میکنیم ) ، در خصوص حفاظت در مقابل نویز و تجهیزات و روش های آن بی اطلاع هستند ، فرق بین کابل معمولی و شیلد را نمی دانند ، در زمینه کنترل اندازه ها مشکل دارند و ... ده ها و ده ها مورد مهم دیگر و این چیزی است که ما را از جوامع پیشرفته جدا و تفکیک می کند ، کیفیت کار و نصب ما را از آنان بسیار متمایز می کند و تا دیر تر نشده ، باید روی این بخش از آموزش های فنی و حرفه ای تمرکز کنیم و نهادهای تشکیلاتی صنعت چون سندیکا، اتحادیه و انجمن ها

 می توانند در تعامل با یکدیگر و صرف هزینه لازم ، سامان درستی به آموزش در صنعت بدهند و کارخانجات و

 کارگاه ها نیر می توانند در هماهنگی با این نهادهای آموزشی درهای خود را به روی این کارآموزان باز کنند و شاید بتوانیم طی چند سال آینده پایه درست و استواری برای آموزش در صنعت آسانسور و پله برقی بنا کنیم .

به امید آن روز .