محمد تقوی حال صنعت ما خوب است ؛ اما تو باور نکن
از ناپلئون بناپارت نقل می کنند که وی به فرماندهان خود تاکید می کرد: «چیزی را بگویید که بتوانید بنویسید، چیزی را بنویسید که بتوانید امضا کنید و چیزی را امضا کنید که بتوانید به آن عمل کنید در غیر اینصورت نه چیزی را بنویسید و نه امضایی را در پای نوشتاری بگذارید.» نگارش مقاله در عین اینکه می تواند حس خوبی را در نویسنده به وجود آورد و تاثیر به سزایی در انتقال افکار و تجربه افراد داشته باشد ولی این دغدغه و دل نگرانی را به دنبال دارد که مطلب نوشته شده در حکم سند مکتوبی است که می تواند در کنار اطلاع رسانی و انتقال دانش و تجربه و حتی سرگرمی، نویسنده را در معرض قضاوت، انتقاد و تهدید قرار دهد و همانند شمشیر دولبه ای است که همواره فرصت و تهدید را به صورت توأمان در کنار خود دارد. این مقدمه را از این باب آوردم که هیچ وقت مسئولیت سنگین نگارش مطالبم را به خصوص در بخش سرمقاله فراموش نکنم و به رسالت حرفه ای خود وفادار بمانم. فقط این نکته را یادآور می شوم که اگر بعضی از مواقع مقاله های تهیه شده جنبه انتقادی داشته و مشکلات و نابسامانی صنعت و جامعه را مطرح می کند به منظور چاره جویی و پیدا کردن راه کار مناسب در کوتاه ترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه می باشد، که اگر غیر از این باشد راهی را که رفته ایم اشتباه بوده. از همین منظر فکر می کردم برخی از چالش ها و مشکلات و موانعی که طی ماه های اخیر صنعت ما با آن مواجه بوده را فهرست وار بنویسم و یکی از آن ها را برای سرمقاله انتخاب کنم و پیرامون آن مطالبی را جمع آوری و به سمع و نظر شما برسانم که از مهمترین آن ها می توان به این موارد اشاره کرد: 1. عدم ایمنی آسانسورهای منصوبه قدیمی و غیر استاندارد بودن آن ها که بارها توسط مسئولین آتش نشانی و مدیران کل ادارات استاندارد مطرح و نسبت به رفع آن تاکید شده است. 2. تغییر نرخ ارز و دشواری های دریافت ارز به اصطلاح دولتی از طریق سایت نیما 3. نبود تناسب منطقی میان ورودی کالا و تجهیزات نسبت به میزان مصرف و نیاز واقعی صنعت که خود این موضوع می تواند عامل دیگری برای استفاده از لوازم و تجهیزات نامرغوب و ارزان قیمت باشد که منجر به عدم کیفیت و نا ایمن بودن آسانسور و پله برقی های منصوبه جدید می گردد. 4. موانع و مشکلاتی که ریشه آن در خارج از صنعت بوده ولی تاثیر مستقیم بر روی قیمت تمام شده کالا و خدمات دارد. ولی زمانی که تصمیم گرفتم یکی از موضوعات فوق را به عنوان سرمقاله انتخاب کنم به این جمع بندی رسیدم که مشکلات و نابسامانی های صنعت بسیار فراتر از موضوعات فوق بوده و تصمیم گیری و سیاست گذاری های کلان مملکت تا به حدی تاثیرگذار است که حتی امکان برنامه ریزی برای هفته های آتی هم وجود ندارد چه برسد برنامه ریزی و هدف گذاری های میان مدت و بلند مدت. از آنجاییکه بسیاری از این مشکلات و نابسامانی ها ریشه حاکمیتی داشته، قطعاً پیگیری و ارائه راهکار و راه حل مناسب میبایستی از طریق سازمان های ذی ربط و وزارت خانه مربوطه انجام شود که به تجربه ثابت شده است ؛ گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. به ویژه اینکه این فریاد در زمان جشن های پیروزی انقلاب بلند شود. از آنجایی که چاپ این شماره مجله، هم زمان و مصادف با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی گردید مرتباً در اخبار، جراید و رسانه ملی، دولت محترم با تبلیغات وسیع وگسترده سعی در نشان دادن توانمندی و قدرت بلامنازعه جمهوری اسلامی ایران را دارد و آنقدر پرشور و با حرارت آنها را تکرار می کنند که گاهاً شک می کنم شاید در کشور دیگری زندگی می کنم و این دوگانگی تا جایی پیش میرود که حتی مفاهیم تغییر می کند و آن وقت نمیدانم این دوره را شُکوه چهل سالگی بنامم یا اینکه شِکوِه چهل سالگی. از آنجاییکه در آموخته های دینی و ملی و حتی از نظر علم جامعه شناسی، افراد یک جامعه معمولا در 40 سالگی به بلوغ فکری، تجربی و اجتماعی رسیده و این دوره بهترین زمان برای بهره گیری از تجربیات و ارائه کارآمدی و توانمندی به دور از احساسات و تصمیم گیری های هیجانی و عجولانه می باشد و دیگر آزمون و خطا در این دوران جایی ندارد و تعقل، تفکر و خودباوری به اوج تجلی خود رسیده و حالا می توانیم بلوغ سیاسی و اجتماعی خودمان را به رخ بکشیم این انتظار وجود دارد تا کسانی که در پیروزی و تداوم انقلاب نقش آفرینی کردند و با استناد به گفتار و کردار گذشته خود تبدیل به سرمایه های انقلاب شدند مطالب و موضوعات گذشته خود را دوباره و چندباره مرور کنند و ببینند چقدر به شعارها و وعده های خود وفادار بودند و یا حداقل آنقدر صادق باشند و واقعیت امروز جامعه را به دور از شو و جنجال مورد ارزیابی و بازبینی مجدد قرار دهند و متوجه شوند چقدر از آرمان ها و ارزش ها دور شده اند. اینکه از عباراتی شبیه خدعه کردن، تقیه، نرمش قهرمانانه، فریب دشمن و الزامات سیاسی ایجاب می کند، استفاده می کنیم همگی نشان از یک نتیجه دارد و آن فرار از واقعیت و نشان دادن روی دیگر سکه به مردم است. بهبود فضای کسب و کار، امنیت، عدالت اجتماعی، آسایش، آرامش و رفاه نسبی نه به عنوان نیاز و حق قانونی افراد جامعه که دیگر تبدیل به مطالبات مردم شده است و حکایت از آن دارد که آنقدر از شعار و آرمان های اول انقلاب دور شده ایم که از استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی فقط در ظاهر جمهوری اسلامی آن برای ما باقی مانده و کار به جایی رسیده است که رئیس دستگاه دیپلماسی اذعان می دارد که این انتخاب خودمان بوده و بایستی به آن وفادار باشیم. اینکه انتخاب ما در چهل سال قبل آیا همین ها بوده است یا خیر؟ اینکه در ابتدای انقلاب شور و هیجان و تصمیمات انقلابی باعث شده که درست راه خودمان را انتخاب کنیم یا خیر؟ اینکه با شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، به غرب و به ویژه در راس آن به آمریکا روی خوش نشان نمی دهیم ولی حاضریم بار روسیه و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن و سایر کشورهایی که حتی در نقشه جغرافیا به سختی قابل شناسایی هستند را به دوش بکشیم، انتخاب ما بوده یا خیر؟ تماماً پرسش هایی است که در چهل سالگی انقلاب میبایستی به آن ها پاسخ داده شود. ولی آن بخشی که بیشتر مرتبط به ما و موضوع سرمقاله ما می باشد حال بد این روزهای صنعت است، این است که نه تولید کننده، نه بازرگان، نه نهادهای علمی و آموزشی (دبیرستان و دانشگاه آسانسور) و نه تشکل های صنفی هیچ یک از وضعیت موجود راضی نبوده و راه به جایی نمی برند و همه این ها در کنار هم یعنی اینکه حال صنعت ما خوب نیست. وقتی بعد از یکسال هنوز دلار جهانگیری، دلار نیما و دلار آزاد مهار و کنترل نشده یعنی حال اقتصادمان هم خوب نیست و اصلاح این موارد هم هیچکدام بر عهده مردم عادی نمی باشد. افزایش آمار بیکاران تحصیل کرده، عدم امید به آینده و از بین رفتن انگیزه در نسل جوان و اینکه امروز مردم ما که سرزمین مادری شان جزو 10 کشور اول ثروتمند دنیاست در فقر و مشکلات اقتصادی به سر می برند و برای تهیه مایحتاج روزانه خود با بسیاری از سختی ها و کاستی ها دست و پنجه نرم می کنند تماماً بر عهده افرادی است که سکان هدایت قوای مجریه و مقننه در دست آنان است و فقط به این بسنده کرده اند که چل چلی انقلاب را چگونه برگزار کنند و ما خوشحال از اینکه شاهد برپایی جشن چهل سالگی انقلاب هستیم. پس برای خار و زبون شدن هرچه بیشتر دشمنان انقلاب، ما می گوییم شادیم و شما هم بگویید شادیید، بلکه با حلوا حلوا گفتن دهانمان شیرین شود و در آخر امیدوار باشیم تا به قول رئیس دولت قبل خود آقا امام زمان «عج» کمکی کند و مشکلات حل شود چون در ظاهر دیگر کاری از دست بنده خدا بر نمی آید.
|