نفس های تاریخ نگار صنعت به شمارش افتاده است


 محمد تقوی

 نفس های تاریخ نگار صنعت به شمارش افتاده است

بیستمین سال انتشار مجله دنیای آسانسور برگ زرینی در کارنامه افتخارات اعضای هیأت تحریریه و کارکنان این مجموعه است که با همه سختی ها و مشکلات و بدون هیچ حمایت مادی تلاش کردند تا به دور از وابستگی به هیچ سازمان و نهاد دولتی و خصوصی، و فقط با جلب حمایت معنوی و اتکا به نیروهای کارآمد و توانمند وارد بیستمین سال انتشار گردند.

 

هربار که یکی از پیشکسوتان و یا دست اندرکاران صنعت، مجله را به عنوان تاریخچه مصور، ویترین، هویت،اعتبار و شناسنامه صنعت نام برده و با القابی مشابه این مضامین از آن یاد کرده و در همه حال به نیکی از آن نام می بردند، احساس غرور و افتخاری وصف نشدنی همه وجود مارا فرا می گیرد و خوشحال بودیم که این نهال نوپا ریشه دوانده و به ثمر نشسته است ولی چه فایده که درست در زمان شکوفایی و بهره برداری، مشکلات سیاسی و اقتصادی گریبان جامعه و به ویژه مجموعه مارا گرفته و سعی در خشکاندن این ریشه دارد به طوری که از سال گذشته تا به امروز هزینه های چاپ و توزیع نشریه به بیش از دو برابر و فقط قیمت کاغذ گلاسه به بیش از چهار برابر افزایش پیدا کرده و این در شرایطی است که رکود و تورم آسیب جدی و مهلکی بر پیکر صنایع داخلی ما وارد کرده و آن­ها را تا مرز تعطیلی پیش برده است و لذا دیگر بازاری ندارند تا برای آن تبلیغی انجام دهند و این یعنی کاهش بخش عمده ای از درآمد نشریه.

 

اینکه در یک سال گذشته با افزایش اعمال تحریم ها از سوی آمریکا کشور به نوعی در شرایط جنگ سفید به سر می برد بر هچیک از ما پوشیده نیست. جنگی که ظاهرا" در آن از موشک و بمب و خمپاره خبری نیست ولی در واقع امنیت، آرامش، ثبات و اقتدار جامعه را هدف قرار داده و تلاش می کند بدون درگیری و خونریزی به اهداف خود برسد.

 

اینکه کدامیک از طرف های دعوا درست می گوید و حق با کیست موضوع صحبت ما نیست که در شماره های گذشته و به عناوین مختلف به آن پرداخته ایم ولی اینکه بی تدبیری، ناکارآمدی، فساد، ارتشاء و اختلاس تا جایی ریشه دوانده که اکثر دستگاه های حاکم را آلوده کرده و سبب فلج شدن چرخه تولید و حرکت نیروهای کارآمد و مولد گردیده دیگر ارتباطی به آمریکا و اسرائیل نداشته و ریشه در مشکلات داخلی دارد و از این رو با موضوع ما ارتباط پیدا می کند.

 

نمی­دانم اینکه به عناوین مختلف طی 40 سال گذشته بابت افزایش تولید برخی از محصولات و کالاهای تولید داخل جشن خودکفایی می­گیریم و مدعی هستیم که میتوانیم در صادرات حرفی برای گفتن داشته باشیم  ولی با تغییر دولت اقدامات قبلی زیر سوال رفته ولی مجددا"مشابه همان حرف های قدیمی تکرار می شود،حباب است یا اینکه با یک اقدام آمریکا مبنی بر خروج از برجام شاکله سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما برهم می­خورد و افزایش لحظه ای قیمت ها به ویژه در بخش ارز و طلا، مسئولین را به ایراد سخنرانی وامیدارد که اینها حبابی بیش نیست و به زودی برطرف می شود، حباب واقعی است که ما را نه با حباب که با بحران روبرو می سازد و وعده های پوچ و بی اساس تا به آنجا پیش می رود که نه تنها دیگر اعتمادی به حرف مسئولین نیست بلکه نتیجه عکس داشته و این بی اعتمادی به مثابه زنگ هشداری است که هرچه سریعتر مواردی را که مسئولین مملکتی ادعا می کنند در آن بخش مشکلی نداریم قطعاً مشکل در همان جا بوده و مردم رأساً اقدام به تهیه، ذخیره و در نهایت احتکار  می کنند که این اقدام تبعات منفی بی شماری را به دنبال دارد.

 

اینکه رئیس محترم دولت در مراسم افطاری با اصحاب رسانه اظهار می دارد که از رنج و مشکلات مردم با خبر است و اصحاب رسانه به عوض بزرگ نمایی مشکلات و کاستی ها نقاط مثبت و اقدامات خوب دولت را منعکس کنند احتمالا" به واسطه فراموشی ایشان از بابت ایام روزه داری است وگرنه خود ایشان بهتر از هر مسئولی باید به یاد داشته باشند که وقایع و اتفاقات پیش آمده مغایر با وعده های انتخاباتی بوده و نکته مثبتی برای انعکاس ندارد.

 

من به عنوان عضو کوچکی از همان اصحاب رسانه می خواهم سوال کنم آیا واقعاً جای آبادی برای انعکاس و تعریف و تمجید باقی مانده است؟ و یا اینکه توقع داریم بابت انجام امور روزمره و انجام وظایف عادی که از بابت آن قسم خورده ایم و وظیفه انجام درست آن بر دوش ماست انتظار تشکر و قدردانی داشته باشیم. یا اینکه رییس محترم دولت ابراز می کند که از رنج و مشکلات مردم با خبر است آیا اطلاع داشتن به تنهایی کفایت می کند. این کلام جناب آقای رییس جمهور من را به یاد بخشی از سروده شاعرارجمندجناب آقای عباس خیر آبادی انداخت که میفرماید:

 

  آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم احساس سوختن به تماشا نمی شود

 

پس احساس مطلع بودن مشکلی را حل نکرده و مهمتر آنکه نافی مسئولیت نیست و اگر بخشی از مطالب با کنایه و دلخوری ادا می شود برای این است که ما تاوان  ضرر و زیان اموری را می دهیم که خودمان نقش و تاثیری در ایجاد و شکل گیری آن نداشتیم و به علت بی تدبیری و بی کفایتی سایرین شاهد نابودی و از دست دادن حاصل یک عمر زحمت و تلاش خود هستیم.

 

و کلام آخر اینکه فشار حاصل از این همه مشکلات ادامه تنفس و حیات را برای همه از جمله این مجموعه سخت کرده و بقای آن حمایت و همکاری شما را می طلبد. مجله نه به عنوان یک بنگاه اقتصادی و درآمدزا که برعکس به عنوان یک مجموعه علمی و فرهنگی که سعی در حفظ و نشر مطالب و موضوعات تخصصی مرتبط به صنعت را دارد به فعالیت خود ادامه داده و تا به امروز هیچ درخواست مالی و مادی از فرد، گروه و یا سازمانی نداشته است که همین امر حکایت از استقلال و عدم وابستگی آن دارد و اگر امروز در بخش سرمقاله به این مهم اشاره شده است از این بابت است که ما اهل صنعت را یار و همراه اصلی خود می دانیم و همین دلیل هم جایز نمی دانیم بدون اطلاع و پنهان از اعضای صنعت اقدامی خارج از روال گذشته انجام دهیم و اگر نشریه تا به امروز توانسته است برای رشد و اعتلای صنعت آسانسور و پله برقی ایران قدمی بردارد و برای حفظ استقلال و عدم وابستگی متحمل هزینه های بسیاری شود،  هم اکنون که با مشکلات ناخواسته و غیر ارادی مواجه شده است و هیچ سازمان و نهادی را به خود نزدیک تر از اعضای صنعت نمی داند  در اینجا طرح موضوع کردیم تا شایدحمایت و همکاری شما عزیزان گره گشا بوده و اگر اراده و اعتقادی برای ادامه به کار این مجموعه وجود دارد به یکی از روش های زیر ما را همراهی کنید.

 

اول اینکه با سفارش و درج آگهی در مجله ضمن حفظ حضور و تاکید بر استمرار فعالیت خود در تامین بخشی از هزینه های مجله ما را یاری کنید و در کنار ما باشید.

 

دوم اینکه افراد خلاق و توانمند به ویژه در بخش IT در کنار مجموعه هیأت تحریریه قرار گرفته و ما را در جهت فعالسازی سایت مجله و همچنین راه اندازی نشریه دیجیتال همراهی کنید.

 

قطعاً ادامه حیات این مجموعه مرهون حمایت و همکاری شما عزیزان بوده و برای استمرار و ارتقای آن دست شما را به گرمی می فشاریم.