زمانی که تجربه کافی نداشتم، یک مشتری برای خانه ویلایی خود یک دستگاه آسانسور درخواست کرد که قادر باشد مادر پیر خود را به یک طبقه بالاتر ببرد. محل نصب آسانسور نیز وسط سالن پذیرایی بود، با خود فکر کردم سبکترین و ارزانترین پیشنهاد را بدهم، لیکن تنها چیزی که به نظرم رسید یک آسانسور کششی، 4 نفره بود که علاوه بر این که قیمت بالایی داشت، مشتری را وادار می کرد تغییرات زیادی در منزل خود ایجاد و هزینههای زیادی را صرف آهن کشی و آمادهسازی چاهک نماید. مسأله بتون و چاله (PIT) آسانسور نیز جای خود داشت. مشتری صبور همه اینها را تحمل کرد، موقعی از کوره در رفت که که متوجه شد مبلغ قابل توجهی نیز باید برای خرید برق سه فاز هزینه نماید. او در پاسخ به پیشنهاد من گفت اگر منزل خود را عوض کنم بهتر است. از آن زمان همواره ذهن من مشغول به این قضیه بوده که چه راهحلی برای این مشتریها وجود دارد که ضمن ایمنی بهرهبردار، از نظر اقتصادی نیز توجیه مناسبی داشته باشد. چرا که اگر یک ساختمان، فرضاً ده واحد داشته باشد، هزینه آسانسور بین ساکنین سرشکن شده و هر واحد یک دهم آن را تامین می نماید؛ در حالی که برای یک ساختمان ویلایی، مصرف کننده باید صد در صد هزینه را پرداخت نماید. سالهای بعد که گشایشی در ارتباطات اینترنتی به وجود آمد و طی بازدیدهایی که از نمایشگاههای بینالمللی انجام شد، به این نتیجه رسیدم که راه حل این موضوع چیزی نیست جز آسانسورهای خانگی (Home Lift). اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که با نگاهی اجمالی و حتی تقریبی به تحلیل بازار این نوع آسانسورها بپردازیم. بر اساس آمارهای ارائه شده جوازهای ساختمانی صادره برای ساختمانهای 4 طبقه به بالا که مجبور به نصب آسانسورهای معمولی میباشند، چیزی حدود 15000 جواز در سال می باشد، در حالی که برای ساختمانهای 5 طبقه به پائین بیش از صد هزار جواز ساخت صادر میگردد، ضمن این که بسیاری از ساختمانهای کوتاه در حال بهرهبرداری وجود دارند که فاقد آسانسور میباشند. حال اگر پیشنهادی ارائه گردد که ضمن فاکتور کیفیت و ایمنی، دارای توجیه اقتصادی برای این گروه از مشتریان باشد، حتی اگر درصد کمی تمایل به استفاده از آسانسور داشته باشند، چه بازار مناسبی پیش روی شرکتهای همکار گشوده میگردد. |